کد مطلب:327946 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:324

فصل دوم: فهم و تفسیر قرآن
مشكل اصلی



نتیجه فصل گذشته این شد كه قرآن كتاب هدایت الهی است و همه ما موظفیم بدان ایمان بیاوریم و با به كار بستن دستورات و احكام آن در زندگی فردی و اجتماعی و الگو قرار دادن آن، زندگی و جامعه خود را بر اساس رهنمودهای قرآن اداره كنیم تا در دنیا و آخرت سعادتمند شویم. اكنون می خواهیم این پرسش را مطرح كنیم كه چرا با این كه قرآن، این نسخه شفابخش دردهای فردی و اجتماعی، در جوامع مسلمین و از جمله در جامعه انقلابی و اسلامی ما وجود دارد در عین حال ما همچنان از بعضی مشكلات به خصوص مشكلات فرهنگی رنج می بریم ؟

احتمالا با استفاده از مطالب گذشته در پاسخ خواهید گفت چون آن طور كه می باید به قرآن و دستورات نجات بخش آن عمل نمی شود. این پاسخ هر چند صحیح تلقی می شود ولی به نظر می رسد سوال اساسی تری مطرح می شود چرا آن طور كه می باید به قرآن عمل نمی شود ؟ در واقع چه عواملی باعث می شود حضور قرآن در جامعه كم رنگ و به تدریج مردم از قرآن و فرهنگ دینی و ارزش های الهی جدا شوند ؟

چون موضوع بحث، قرآن از دیدگاه نهج البلاغه است، سوال مذكور را می توانیم به این شكل مطرح كنیم كه حضرت علی علیه السلام مشكل اصلی جامعه ما را در چه می داند و برای حل آن چه راهی فراروی ما می گشاید ؟ برای پاسخ این سوال و توضیح فرمایش حضرت علی علیه السلام در این زمینه، ابتدا مقدمه ای طرح می كنیم و آن گاه به بحث اصلی می پردازیم.

چنان كه در فصل پیش بیان شد ایمان به خدا و دستورات الهی و تسلیم در مقابل اوامر خدا از اصلی ترین شروط هدایت و بهره مندی از راهنمایی های قرآن كریم است. ایمان و تسلیم ابراهیم گونه و باروری با جان عجین می باید تا بتوان از دام های شیطان در امان ماند. در مشعر معرفت، سنگ ریزه هایی می باید جمع آوری نمود تا در هنگام مراجعه به قرآن كریم، شیطان نفس اماره را با آن سنگ ریزه ها رمی كرد. باید در مقابل هواهای نفسانی ایستاد و سخن خدا را بر تمایلات نفسانی مقدم داشت و نفس را از پیش داوری در فهم قرآن كریم منع نمود تا در هنگام مراجعه به آیات الهی و فهم قرآن كریم دچار اشتباه نشد؛ زیرا چنین نیست كه هر كس با هر نیتی و با هر روشی سراغ قرآن آمد بتواند درست از آن استفاده كند. در یك جمله، اگر ما بندگی خدا را پذیرفته ایم باید خودمان را كاملا تسلیم او كنیم و دل را در گرو اراده و خواست خدا قرار دهیم و با تمام وجود باور داشته باشیم كه خدا بهتر از بندگانش مصالح آنها را می داند و جز به صلاح و نفع بندگانش امر و نهی نمی كند. تنها با چنین اعتقاد و ایمانی است كه امكان فهم درست از این كتاب الهی و بهره مندی از راهنمایی های حیات بخش آن برای انسان ها میسر می شود.

بنابراین اولین و اساسی ترین شرط بهره مندی از هدایت الهی، داشتن روحیه تسلیم و پرهیز از هر گونه پیش داوری و خود محوری است. پزشك حاذق، در نسخه ای كه برای بیمار خود، می نویسد، مصرف داروهایی را الزام و خوردن غذاهایی را تجویز می كند و از خوردن دارو و غذاهایی كه درمان و معالجه را به تاخیر می اندازد یا امكان آن را منتفی می كند منع می كند. اما آیا همه دستورهای پزشك با خواسته ها و تمایلات بیمار مطابقت دارد ؟ ممكن است بیمار، برخی از داروهای تجویز شده را با كمال میل مصرف كند و از بعضی غذاهای منع شده از روی رغبت پرهیز كند؛ لكن اغلب تمایلات مریض با دستورات پزشك هم خوانی ندارد. گاه مریض تمایل شدید به خوردن ترشی دارد ولی پزشك مصرف ترشی را برای مریض سم كشنده می داند. در این موارد ممكن است مریض در اثر اشتیاق شدید به آن چیز، در تشخیص پزشك شك كند و برای خوردن آن توجیهاتی از پیش خود دست و پا كند. البته انسان در مورد امراض جسمی به لحاظ علاقه شدید به سلامتی خود كمتر حاضر است از دستورهای پزشك تخلف نماید و غالبا سعی می كند آنها را بر تمایلات شخصی خود ترجیح دهد و به دستورات پزشك معالج به طور كامل عمل كند؛ لكن در مورد امراض روحی كم نیستند انسان هایی كه تمایلات نفسانی خود را ملاك قضاوت قرار می دهند و بر اساس پیش داوری های باطل و ذهنیت های نادرست و هوس های نابجا در مقام تفسیر دین و احكام الهی بر می آیند.

بدیهی است كه با چنین روحیه ای امكان فهم صحیح از قرآن و دین منتفی است. حتی اگر فرض بر این باشد كه فرد واقعا در صدد فهم درست از دین و قرآن باشد و قصد هرگونه فریب و اغوای دیگران درباره او ممتنع باشد، چون با پیش داوری و ذهنیت نادرست خواسته است قرآن و دین را فهم كند، نمی توان تاثیر پیش داوری ها و ذهنیت های مشوب و خواسته های نفسانی را در بر داشت و فهم او از آیات و روایات كاملا منتفی دانست. البته داستان افرادی كه دانسته و با علم و آگاهی برای فریب مردم و تخریب فرهنگ دینی جامعه و به نام قرائت های مختلف دست به تحریف احكام و دستورات دینی می زنند داستان جداگانه ای است كه در جای خود بدان خواهیم پرداخت و علل و انگیزه این تفكر ضد دینی را از دیدگاه نهج البلاغه به اختصار و بررسی خواهیم كرد. اكنون ببینیم راه صحیح مراجعه به قرآن و فهم احكام و دستورات آن از دیدگاه حضرت علی علیه السلام چیست ؟



توصیه حضرت علی علیه السلام در مواجهه با قرآن



امام (ع)، پس از آن بیان نورانی مبنی بر خبر دادن از عالم قیامت و روز واپسین و رضایت پیروان قرآن از اعمال و گذشته خویش و گرفتار بودن متخلفین از قرآن در آن روز، به مردم چنین توصیه می كنند: فكونوا من حرثه القرآن واتباعه؛ از پیروان قرآن باشید، واستدلوه علی ربكم؛ قرآن را دلیل -نهج البلاغه، خطبه 175 ی و گواه بر پروردگار خویش قرار دهید. خدا را از كلام خودش بشناسید، اوصاف پروردگار را به وسیله قرآن بشناسید. قرآن راهنمایی است كه شما را به سوی خدا راهنمایی می كند. از این راهنمای الهی برای شناخت فرستنده آن استفاده كنید و به خدایی كه قرآن معرفی می كند ایمان بیاورید. واستنصحوه علی انفسكم؛ شما انسان ها به كسی كه خیرخواه و دلسوز شما باشد نیاز دارید تا در مواقع لازم شما را نصیحت كند. قرآن را ناصح خود قرار دهید و به نصیحت های خیر خواهانه اش عمل كنید؛ زیرا قرآن نصیحت گر دلسوزی است كه هرگز به شما خیانت نمی كند و شما را به نیكوترین وجه به صراط مستقیم هدایت می كند.

بنابراین حضرت علی علیه السلام به مسلمانان و مشتاقان سعادت دنیا و آخرت توصیه می كند كه قرآن را راهنمای خود قرار دهید و به نصیحت های دلسوزانه آن گوش فرا دهید؛ زیرا



ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المومنین الذین یعملون الصاحات ان لهم اجرا كبیرا -اسرا،9 ی



قطعا این قرآن به (( آیینی)) كه خود پایدارتر است راه می نماید، و به آن مومنانی كه كارهای شایسته می كنند، مژده می دهد كه پاداشی بزرگ بر ایشان خواهد بود.

نكته ای كه در این قسمت از بحث مورد تاكید است لزوم اعتقاد و باوری با روح و جان عجین، نسبت به مضمون این آیه شریفه است؛ زیرا تا چنین اعتقاد و باوری درباره قرآن، بر روحیه انسان حاكم نباشد و تا انسان خود را به طور كامل در اختیار خدا قرار ندهد و خود را از پیش داوری ها و هوس های نفسانی تخلیه نكند هر لحظه ممكن است در دام وسوسه های شیطان افتد و گمراه شود. آن گاه كه به قرآن كریم مراجعه كند ناخواسته در قرآن نیز به دنبال مطالب و آیاتی می گردد كه با خواسته های نفسانی او موافق به نظر آید.

بدیهی است كه همه دستورات و احكام قرآن با خواسته های نفسانی و امیال حیوانی انسان موافق نیست. انسان به حسب طبیعتش هوس ها و خواسته های دارد و دوست دارد كه قرآن نیز به میل او سخن بگوید. بنابراین طبیعی است آن جا كه قرآن بر خلاف امیال حیوانی و نفسانی انسان سخن بگوید. انسان چندان روی خوش به آن نشان ندهد و آن جا كه آیات موافق با امیال نفسانی او باشد با گشاده رویی استقبال كند. البته همه این فعل و انفعالات، پنهانی و در درون انجام می گیرد ولی آثارش در اعمال و رفتار انسان ظاهر می گردد؛ لذا عقل ایجاب می كند كه قبل از مراجعه به قرآن، انسان ذهن خود را از هر گونه پیش داوری تخلیه كند و از همه هوس ها و خواسته های نفسانی خود صرف نظر كند تا با روحیه خدا محوری به مكتب قرآن پا گذارد. در این صورت است كه انسان زانوی ادب می زند و با كمال میل پذیرای معارف الهی می شود.



تفسیر به رای



بدیهی است دست بر داشتن از هوس ها و خواسته های نفسانی و تسلیم شدن محض در برابر دستورات و احكام الهی و معارف قرآن، نه تنها كار چندان آسانی نمی باشد؛ بلكه برای كسانی كه از روحیه بندگی و عبودیت چندان قویی برخوردار نیستند چشم پوشی از امیال و خواهش های نفسانی كاری بسیار مشكل است؛ به همین خاطر نیز آن را جهاد اكبر نام نهاده اند.

به نظر می رسد زمینه روحی و روانی تفسیر به رای از این جا ناشی می شود كه از یك طرف انسان به خاطر ضعف روحیه بندگی نمی تواند از هوس ها و خواسته های نفسانی خود بگذرد و از طرف دیگر شیطان از این زمینه مناسب استفاده می كند و با القائات شیطانی سعی می كند فكر و ذهن چنین انسانی را در برداشت انحرافی و غلط از قرآن و دین جهت دهد و او را گمراه كند. به خصوص اگر این شخص از نظر موقعیت های اجتماعی دارای موقعیت فرهنگی باشد، فعالیت و وسوسه شیطان و طمع این دشمن قسم خورده در منحرف كردن چنین انسانی جمعی و گروهی را كه ممكن است از این انسان حرف شنوی داشته باشند از دین منحرف كند. كم نبودند كسانی كه بدون تهذیب نفس، با پیش داوری و قبل از رجوع به قرآن فتوا صادر می كنند و بدون این كه كمترین شایستگی و صلاحیت علمی و تخصصی لازم را داشته باشند اظهار نظر می كنند و می گویند قرآن نیز همان نظر ما را دارد. طبیعی است كه چنین انسان هایی برای آن كه به نظرات و خواسته های نفسانی خود رنگ دینی و قرآنی بزنند به آیاتی مجمل و به حسب ظاهر مبهم تمسك می جویند. بدیهی است با چنین زمینه روحی و پیش داوری قبلی نه تنها ضمانتی برای فهم درست و صحیح از قرآن وجود ندارد، بلكه به طور طبیعی سوء برداشت و انحراف از حق را در پی خواهد داشت.

این نوع برداشت و تفسیر از قرآن در فرهنگ دینی به تفسیر به رای تعبیر می شود و بدترین نوع مواجهه با دین و قرآن محسوب می گردد. قرآن این نوع برخورد با دین و آیات الهی را استهزا می خواند و صریحا آن را نهی می كند:



و لا تتخذوا آیات الله هزوا واذكروا نعمت الله علیكم و ما انزل علیكم من الكتاب و الحكمه یعظكم به واتقوا الله و اعلموا ان الله بكل شی ء علیم -بقره، 231 ی



آیات و احكام الهی را به استهزا نگیرید و نعمت خدای را بر خود یاد كنید، و آنچه از كتاب و حكمت؛ یعنی احكام و حكمت ها بر شما نازل شده است، یاد آور باشید. از معصیت خدا بپرهیزید و بدانید خدا به هر چیز آگاه است.

چنان كه قبلا اشاره شد كسانی از هدایت قرآن بهره مند می شوند كه بدان باور و ایمان داشته باشند، و كسانی كه با سوابق ذهنی و پیش داوری در صدد برمی آیند كه برای خواسته ها و هواهای نفسانی خود توجیه دینی و قرآنی دست و پا كنند و به رای خویش كلام خدا را تفسیر و توجیه نمایند، از ایمان به خدا بی بهره اند. در این جا مناسب است به چند روایت در این زمینه توجه كنیم:



قال رسول الله قال الله جل جلاله ما آمن بی من فسر برایه كلامی -توحید صدوق، ص 68 ی



پیامبر از قول خدای متعال نقل می كند كه خدا می فرماید هرگز به من ایمان نیاورده است كسی كه با رای خویش كلام من را تفسیر كند.

در بیان دیگری از پیامبر نقل شده است كه حضرتش فرمودند:



من فسر القرآن برایه فقد افتری علی الله الكذب -بحار: ج 36، 227 ی



كسی كه قرآن را به رای و نظر خویش تفسیر كند هر آیینه نابجا به خداوند دروغ نسبت داده است. این تعبیر پیامبر صلی الله علیه و آله از آن روست كه كسی كه با پیش داوری در صدد بر می آید تا آیات را به نفع خود به نحوی توجیه كند و آن را تفسیر قرآن و كلام الهی بنمایاند، در واقع نظر خود را ملاك قرار داده، آن را به خدای متعال نسبت می دهد. این نوع مراجعه به قرآن و برداشت از كلام الهی به قدری مذموم و خطرناك است و آن چنان موجب ضلالت گمراهی می شود كه مرتكبان چنین گناهی در قیامت به سخت ترین عذاب ها مبتلا می شوند. پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمینه نیز می فرماید:



من فسر القرآن برایه فلیتبوا مقعده من النار -عو الی اللمعالی: ج 4، ص 104 ی



كسی كه قرآن را به رای خویش تفسیر كند جایگاهش در قیامت پر از آتش است.

بنابراین برای در امان ماندن از بدترین عذاب ها و پرهیز از افترا به خدای متعال و دوری جستن از سقوط در سراشیبی ضلال باید هواهای نفسانی را كنار گذاشت و به ذات اقدسش كه خیر برای انسان نمی خواهد ایمان داشت و از خود محوری پرهیز نمود و خدا محوری را در عمق وجود خود حاكم گردانید و خود را تسلیم او نمود.